زنان فاحشه همانقدر این شهر را زنده میکنند
که کودکان
با صورت های رنگی
و گستاخی چشم هایشان
و قانونی که بی پروا زیر پا له می شود
شهر شهریتش را از زنان می گیرد
زنان و کودکان
که بلندی برجها را
و پستی پیاده رو ها را به سخره می گیرند
صدای جیغی از لذت
شهوت
شور کودکانه
که میان همهمه ی ماشین ها گم نمی شود
شهر بی فاحشه
تنها روستایی است امن
که مردانش برای کار به شهر می روند