۱۳۸۸ آذر ۱, یکشنبه

وقتی سقف از زمین آغاز می شود
پنجره یتیم می ماند
*
شب های هر هفت شنبه
میهمان پنجره ام
صدای پاشنه ی باران را
- که تا صبح سالسا می رقصد-
بر بام
و سخاوتمندانه
عکسی از خاکستری- سیاه آسمان را
قاب میکند
بر سقف خانه
پنجره ام
که همیشه به آسمان باز می شود




۱ نظر:

ترانه گفت...

عزیزم بسیار زیبا بود بازم بنویس دلم هوای اون روزها رو کرد که شعرهاتو برام می خوندی